سيد مسعود شجاعي طباطبايي كاريكاتوريست و هنرمند متعهد جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي كه سابقه همكاري با سيد شهيدان اهل قلم سيد مرتضي آويني را دارد، در نوشتهاي بهمناسبت فرا رسيدن سالروز شهادت ايشان، خاطراتي از او را منتشر كرد كه رجانيوز متن كامل آن را منتشر ميكند:
بهعنوان عکاس به گروه روایت فتح معرفی شده بودم. با شور و شوق خاصی صبح اول وقت به صدا وسیما رفتم. اولین برخوردم با سید شهیدان اهل قلم آقا مرتضی آوینی در شرايطي انجام شد که او را در حال وضو گرفتن درصدا وسیما دیدم. خیلی زود فهمیدم هر وقت برای مونتاژ برنامه "روایت فتح" می رود، از قبل وضو می گیرد. برای او راش های فیلم از مناطق جنگی، متبرک بود. برای همین نگاه شهید "آوینی" همواره نسبت به اتفاقات جنگ تحمیلی و رزمندگان نگاهی معنوی و خاص بود. صدا و نوع مونتاژ او در حین ضبط برنامه "روایت فتح" حال و هوای خاصی به این برنامه می داد.
حضور شهید " مرتضی آوینی" دربرنامه روایت فتح و در جبهه های جنگ همواره اتفاق خوشایندی تلقی می شد. اشاره ها و توصیفات وی در برنامه روایت فتح نشانگر این ادعاست. در خاطرات آن سال ها که در مجله سوره افتخار همکاری با این شهید بزرگوار را هم داشتم، اتفاقی افتاد که برایم بسیارخاطره انگیز شد.
من مجموعه ای جدید از کاریکاتورهایم را به آقا مرتضی نشان دادم. در این مجموعه، کاری وجود داشت که یک ماهی را در تُنگ به تصویر می کشید. "شهید آوینی" این تصویر را دید و نسبت به آن ابراز خرسندی کرد. او ماهی را استعاره از انسان خاکی به دور از اقیانوس معرفت دانست و عنوان کرد كه این تُنگ مانع ورود ماهی به اقیانوس معرفت شده است. در حالی که انسان می تواند با اندکی تلاش خود را به این اقیانوس برساند. به این ترتیب این کاریکاتور مورد توجه ایشان واقع شد و با آن که به لحاظ گرافیکی در چند خط ساده طراحی شده بود، درمجله سوره منتشر شد. تصور من از کشیدن آن طرح این بود که پرنده عشقم، بدنم را همچون قفسی می پندارد که در باغ نهاده اند، همچون یک ماهی زیبا در تنگ کوچک آب در دل اقیانوس... اما شهید آقا سید مرتضی آوینی وقتی برای بار اول طرح را دید، پیشانیم را بوسید و گفت: «می بینی سید جان چقدر تنهاییم، کمی تلاش کنیم با یک جست می توانیم خود را به اقیانوس عشق برسانیم. عشق را می بینیم، فاصلهمان با آن تنها یک جداره نازک شیشه ای است اما...»
شهید "آوینی" نگاهی جامع به اتفاقات و پدیده های اطرافش داشت. امروز که دوباره به کتاب "آینه جادو"ی وی رجوع می کنم، می فهمم که وی چقدر نسبت به زمان خود جلوتر بوده است. به عنوان مثال، بحث دهکده جهانی مک لوهان، بحث داغ و جالب و مطرح انسان امروز است که او به درستی ماهیت آن را فهمید و در کتابها و سخنرانیهایش به آن اشاره کرد. نگاه وی نسبت به مسائل همیشه نگاهی دینی بود. به هر شکل، او از کسانی بود که همواره به امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری ارادت عجیبی داشت و خود را دانش آموخته و عاشق ولایت می دانست.
نگاهی که به مسائل فرهنگی، هنری، اجتماعی داشت با این دید همراه بود. یعنی نگاهی اندیشمندانه توأم با خلوص، تقوی و فروتنی. ویژگی های هنری و تکنیکی آثار مستند شهید آوینی هم خیلی صادقانه و برگرفته از نگاه دینی او دارد. به قول معروف آن چه از دل برمی آمد، بر دل هم می نشیند. او صداقت را در این فیلم ها تزریق کرده بود. در فیلم هایش همواره حس ساده بودن و معنوی بودن نهفته است. آثار او در عین سهل بودن ممتنع نیز هست. مستند آثار ایشان اتفاق خجسته ای در ثبت وقایع سینمای مستند به شمار می آید. به طوری که می توان این آثار را برگ زرینی درکارنامه سینمای مستند ایران به شمار آورد.
شهید سید مرتضي آوینی همچون گلي سرخ ميان بچه هاي روايت مي درخشيد، همه از تلألو وجود او جان مي گرفتند، اميد، حرف اول چشمان بغض آلودش بود، با وجود تمام غصه هاي سالهاي جنگ و شهادت دوستان بر روي دو پايش ايستاده بود. اما هنوز در سر سودايي داشت، دلش نمي خواست مردم اسطوره هاي ايمان را به فراموشي بسپارند. «روايت فتح» دوباره به راه افتاد. اما همه گله داشتند كه آن روح و نواي قبلي در فيلم ها نيست. كار «روايت» پس از جنگ سخت تر شده بود، حاجي گاه ناراحت می شد و به بچه ها گفت: «شما را به خدا در مورد من هر فكري مي خواهيد بكنيد، اما در مورد اين يكي ديگر قضاوت نكنيد، روايت فتح اصلاً از من نيست، از يك جاي ديگر است. مشكل ما اين است كه مقدار فيلم هايي كه در دسترس داريم، محدود است و براي اجراي امر آقا مجبوريم براي زنده نگهداشتن و استمرار روايت فتح، آن را كمي طولاني تر كنيم، چون در حال حاضر دستمان به فيلمهاي جنگ در آرشيو صدا و سيما نمي رسد! (با اینکه اواخر سال 1370 مؤسسهی فرهنگی روایت فتح به فرمان مقام معظم رهبری تأسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد ولی متاسفانه شهید اهل قلم تا لحظه شهادت بسیار مظلوم بود، اینکه عملا امکان دسترسی به آرشیو صدا وسیما را نداشت، خود شاهدی بر این مدعاست.)
شهید آوینی به خودآگاهی به لحظه و حتی مکان شهادتش هم رسیده بود: «شب، سايه سياه خودش را گستراند و ما سوار خودروها شديم. در راه، سعيد از حماسههاي بازي دراز و كانيمانگا گفت و سيد گريست، به مقر كه رسيديم، برنامه روايت فتح، خلاف هميشه قبل از ساعت 11 پخش شده بود. طبق قراري كه با نماينده ارتش گذاشته بوديم، بايد صبح زود كارمان را شروع ميكرديم. مرتضي آن شب تا صبح نخوابيد، مدام قرآن ميخواند و ميگريست. نماز صبح را خوانديم، و به راه افتاديم. من راديو قرآن را روشن كردم، و سيد آرام دل به كلام وحي سپرد. با اصرار از گروه خواست تا به قتلگاه بروند. گويي آنجا منتظر حادثهاي بود. با شوخي گفتم "سيد! قتلگاه هم شبيه همين تپهها و گودالهاست ديگه! همينجا مصاحبه را بگير"، اما مرتضي صبورانه گفت "ميگرديم، تا قتلگاه را پيدا كنيم" و بالاخره قتلگاه را يافت و به آسمان پر كشيد.» (منبع: کتاب همسفر خورشید)، در 20 فروردین 1372 پای سید مرتضی آوینی روی یک مین خنثی نشده رفت. در اثر انفجار، یک پای او قطع شد و بر اثر شدت خونریزی در راه برگشت، به شهادت رسید. مهندس سعید یزدانپرست نیز در این حادثه شهید شد.
دلنوشته های شهید آوینی:
1- جاذبه خاک، تن را به پایین می کشد و جاذبه آسمان، روح را به بالا و انسان در حیرت میان این دو جاذبه، راه خود را به سوی حق باز می شناسد.
2- نَفَس های انسان، گام هایی است که به سوی مرگ بر می دارد. حضرت علی عليه السلام سخنانی از این دست که مالامال از "مرگ آگاهی" باشد، بسیار دارند. مرگ آگاهی، کیفیت حضور اولیای خدا را در دنیا بیان می دارد. تا آنجا که هر که مقرب تر است، مرگ آگاه تر است. و بر این قیاس باید چنین گفت که حضور علی علیه السلام در عالم، عین مر گ آگاهی است. مر گ آگاهی یعنی آن که انسان همواره نسبت به این معنا که مرگی محتوم را در پیش رو دارد، آگاه باشد و با این آگاهی، زیست کند و هرگز از آن غفلت نیابد.
3- عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق می گوید که بیدار باش. در راه خدا بیدار باش تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق اتصال یابد. عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است اما عقل معاد می گوید که همهی چشم ها در ظلمات محشر، در آن هنگامهی فزع اکبر، از هول قیامت گریانند، مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده و از خوف او گریسته باشد. عقل معاش می گوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق می گوید چگونه می توان خفت، وقتی که جهان ظلمتکده ی کفرآبادی است که در آن، احکام حق مورد غفلت است...
پی نوشت:
1- آقا سید، می پندارم عشق تنها با قطره های اشک معنا می دهد، چقدر دلتنگم، چقدر خسته، هر روز فاصله ام با عشق بیشتر و بیشتر می شود و خانه تن تنها راه فرسودگی را می پیماید به امید روزی که از این سرگردانی نجات پیدا کند. چه زیبا کلام معرفت را یافتی و چه زیبا به دنیای زیبای عشق شتافتی...
2- اختتامیه نخستین دوره انتخاب کتاب سال مقاومت (جایزه ادبی شهید آوینی) با حضور «علیاکبر ولایتی» مشاور مقام معظم رهبری، "سردار محمدرضا نقدی" رییس سازمان بسیج مستضعفین، "بهمن دری" معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود. این برنامه ساعت 17 روز دوشنبه 21 فروردین ماه 1391 در سالن اجتماعات پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری در خیابان برادران مظفر جنوبی آغاز میشود.
در نخستین دوره انتخاب کتاب سال مقاومت (جایزه ادبی شهید آوینی) آثار این حوزه در شش گروه "ادبیات مستند"، "ادبیات داستانی"، "نقد، پژوهش و ادبیات تحقیقی"، "شعر"، "جنگ نرم" و "هنر" مورد بررسی داوران قرار گرفته اند که در هر گروه اثر شاخص معرفی و قدردانی خواهند شد.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : خاطرات ناگفته آويني, مسعود شجاعي طباطبايي, ,